
چنان که در خبر مربوط به « جام شال » اشاره شد، پس از کشف جام یادشده در دهستان شال از توابع بخش شاهرود خلخال، مدیرکل میراث فرهنگ و گردشگری استان اردبیل، بی درنگ در یک گفتگوی خبری آن جام را متعلق به تمدن ماننایی و منسوب به تمدن خیالی پان ترک ها، معرفی کرد. در حالی که اگرآن جام مربوط به دوره قاجارها هم بود، مدتی طول می کشید تا بشود به تحقیق، درباره اش اظهارنظر کرد. تاچه رسد به مانناها که هنوز برای شناخت آن ها هیچ سند و نوشته ای به دست نیامده و اندک اطلاعات موجود درباره آن قوم، از اسناد آشوری و اورارتویی به دست آمده است و این اطلاعات نشان می دهد که مانناها از اقوام بومی نجد ایران بودند و دولت نسبتا کوچکی داشتند و در اراضی پیرامون دریاچه اورمیه فرمان می راندند. ماننایی ها پس از شکل گیری دولت ماد، جذب آن شدند و دیگر هیچ اثری از آ نها باقی نماند.
محدوده حکومت ماننا هیچگاه از جلگه های پیرامون دریاچه اورمیه فراتر نرفت و پیوندی با نواحی و اقوام جنوب غربی آذربایجان نداشتند. تمام اشیایی که در حفاری های شال و کل شهرستان خلخال به دست آمده است، سرسوزنی با اشیاء مشابه کشف شده در تالش ندارند. هیچ اثرو مدرکی وجود ندارد که نشان دهد ماننایی ها تمدن ویژه ای داشتند. بلکه یک قوم ایرانی و میراث دار تمدن بزرگ ایران بودند. بنا براین سخنان مدیرکل محترم میراث فرهنگی اردبیل به هر قصدو نیتی که بوده، دستاویزی شده برای جاعلان حرفه ای و گمراه وجریان ضد ایران و ایرانیت پانتورکیسم./ پایگاه تالش شناسی
سایت آذری ها: به گفته ولادیمیر مینورسکی خاورشناس «هر جا که پرسش حل نشدهای در زمینه فرهنگ قومهای شرق باستان پدید آید، پان ترکان بیدرنگ دست خود را همانجا دراز میکنند».
مسائل علمی حل نشدهدر زمینه فرهنگ اقوام باستانی در مشرق زمین، بستری برای جعل تاریخی و توجیه مقاصد ایدئولوژیک پان ترکیسم فراهم ساختهاست. انتشار سخنان به ظاهر تحریف شده از نادر فلاحی در خصوص «تمدن ماننا» و انتصاب این تمدن گمشده به پانترکیسم، موجی از تعجب و خشم در میان مردم کشورمان به ویژه باستان شناسان و مورخان به وجود آورده است. زیرا اظهارات کودکانه ای از این دست صرفا از قلم ناپخته و خام مورخانی در جمهوری باکو منتشر شدهو در هیچ دانشگاه و مرجع علمی جدی گرفته نمی شود.دلیل تاریخ سازی سفارشی این رژیم نیز در راستای رقابت با سایر اقوام بومی قفقاز جنوبی از جمله تالش ها، گرجی ها، ارمنی ها، چچن ها و…قابل تحلیل است.
در حالی این اقوام برشمرده شده، بومی قفقاز محسوب می شوند، اقوام ترکزبان در سده یازده میلادی به منقطه مهاجرت کرده و با بومیان تالش، تان، لزگی، گرجیف ارمنی و پارسی مخلوط شده . در نهایت یک هویت مرکب و چند وجهی را به وجود آورده اند که تا اوایل قرن بیستم نام خاصی نداشت و عمدتا «مسلمانان قفقاز» و از جانب روس ها «تاتارهای قفقاز جنوبی» توصیف می شدند.
اما ایدئولوژی شیطانی و سخیف پان ترکیسم به عنوان نرم افزاری فرهنگی رژیم باکو با «ترک پنداشتن» مردم مسلمان جمهوری باکو، در تناقضی عجیب گرفتار شده است. از یک سو از این طریق نیات توسعه طلبانه ارضی را در سر دارد و از سوی دیگر قادر به اثبات تمدنی دیرینه در مقایسه با سایر اقوام قفقازی نیست. در نتیجه ناچار از جعل تاریخ است. البته اگر نخبگان این دیار، به جای موهومات پان ترکیستی به سمت تمدن و فرهنگی ایران حرکت میکردند امروز چنین گرفتاری نداشتند و در آرامش و صلح با سایر اقوام منقطه همزیستی می کردند.
به هر حال پان آذریست ها، برای اینکه پیشینه حضور و «سبق تصرف و مالکیت» خود را در مقایسه با گرجی ها که با افتخار خود را بومی قفقاز می دانند و ارمنی ها و تالش ها اثبات کنند و سپس به بهانه همین پشتوانه خیالی ادعاهای ارضی در خصوص همسایگان از جمله ایران، گرجستان و ارمنستان را مشروعیت دهند، نیاز به دست گذاشتن بر روی تمدن های خرد منطقه هستند که تعلق آنها به اقوام فعلی جهان قابل اثبات نیست و مجهولات زیادی در حول آن وجود دارد.
البته اگر این بازی کودکانه ربطی به منافع ایران و حاکمیت ملی ما نداشت، اصولا ما ایرانی ها نیز علاقه زیادی به ورود به بازی های کودکانه دولت های تازه استقلال یافته و رقابت ارزان آنها نداشتیم. ولی به هر حال بخشی از رویاپردازی پان آذریسم در حوزه تمدنی ایران و محدوده مرزهای ما صورت می گیرد. در این بین ماموران رسمی دولت باید بیش از پیش مراقب سخنان جاری شده بر زبان خود باشد و آداب دولتی را رعایت کنند.
تمدن گمشده مانناها یکی از مواردی محسوب می شود مطمع نظر جریان پان آذریسم قرار داد. ولی خنده دار این جاست که حتی مورخان پان ترکیست در کشور ترکیه نیز بر این باور اند که اقوام تُرک زبان همزمان با جنگ ملازگرد یعنی اوایل دوره سلجوقی به سوی قفقاز و آناتولی مهاجرت کرده اند با این وجود، پانآذریست های باکو، کاتولیکتر از پاپ تشریف دارند.
هر چند رسانه های حرفه ای کشور مانند خبرگزاری آریا و فارس، در گزارش خود از اظهارات «نادر فلاحی» عبارتی شبیه به این جمله که گویا «مانناها دولت ترک بودند» را بازتاب نداده اند و صرفا چند وب سایت بی اعتبار مانند گاماج (گروهک جدایی طلب آذربایجان جنوبی)، یولپرس و انجمن آذربایجان به چنین تحریفی دست زده اند اما به نظر می رسد، جناب فلاحی به عنوان مدیرکل میراث فرهگی استان اردبیل باید در این زمینه روشنگری کرده و در صورت لزوم انتصاب چنین سخنان بی پایه ای را به خود تکذیب نماید. اگر این نقل قول ها صرفا تحریف وقیحانه دیگری از گروه های تجزیه طلب فوق است،نیاز به تکذیب مستقیم یا غیرمستقیم دارد و اگر ادعاها صحت دارد، این اظهارات از نظر علمی، سیاسی و قانونی محکوم است زیرا زمینه ساز مشروعیت تاریخی برای توسعه طلبی ارضی یک رژیم جعلی در شمال ایران محسوب می شود و نیاز به برخورد لازم دارد.
با این وجود گزارش های منتشر شده در خبرگزاری های حرفه ای مانند آریا و فارس برای ما ملاک و معیار است و مدیرکل میراث فرهنگی استان را از چنین اتهامی مبرا می دانیم. مگر اینکه خلاف آن ثابت شود.
در خصوص وب سایت ها و کانال های تجزیه طلب که دائما در حال تحریف وقایع و اتفاقات ناحیه ما هستند نیز، اقدامات قانو لازم در حال انجام است و برخورد قانونی با آنها به زودی صورت خواهد گرفت.