بهرام امیر احمدیان
پس از الحاق خانات تالش به روسیه مردم مسلمان این ولایت به سبب جدایی از ایران ناراضی بودند و این نارضایتی به صورت قیامهای پراکندهای نمایان می شد. در سال ۱۸۳۱ ساکنان ایالت تالش علیه ماموران تزاری و فئودالهای محلی قیام کردند. خود سریهای ماموران حکومتی تزار، به ویژه فرماندهان نظامی محلی و نیز ظلم و ستم فئودالهای محلی، خود سری آنان، وضعیت دشوار زندگی دهقانان، برقراری انواع مالیاتها و مکلفیات زیاد، سبب بروز نارضایتی مردم و آغاز قیام شد. در تنگنا قرار دادن بیکهای تالش و نارضایتی نایبان و روحانیون وابسته به اعیان نیز نقش مهمی در تکامل بحران داشت. این گروههای اجتماعی با تمرکز نیروهای خود، «میر حسن خان»، خان تالش را که در سال ۱۸۲۶ با تعقیب ایلینسکی فرماندهی ایالت به ایران پناهنده شده بود، به رهبری خود برگزیدند.
شورشیان آبادی عنبریان را که اکثریت اهالی آن در دوره حکومت خان پیشین از رعایا و خدمتگذاران او بودند، به عنوان پایگاه مقاومت خود انتخاب کردند. در ۵ مارس ۱۸۳۱ میرحسن خان با ۲۰ نفر از سواران خود از مرز گذشته به سوی کوههای تالش رهسپار شد.هنگام نزدیک شدن میرحسن خان به لنکران تعدادی از اهالی محالات لنکران، دریغ و آللار به امید بهبود شرایط زندگی خود به او پیوستند. تا ۹ مارس، بسیاری از محالات خانات را بحران فرا گرفت. شورشیان قسمتهای بسیاری از خانات را به تصرف خود در آوردند. ولی تعدادی از اهالی ایالت در این قیام شرکت نکردند. تعدادی از بیکهای محلی، همچنین ساکنان لنکران و روستاهای حومهی آن مسلح شده به نفع روسها وارد نبرد شدند. در سال ۱۴ مارس دستهای بیش از ۸۰۰ نفر شورشی تصمیم گرفتند قوای روس را در تنگنا قرار دهند، لیکن با کمک دستهای شبه نظامی متشکل از اهالی محلی، به عقب رانده شدند.
در اوایل آوریل شورش فروکش کرد. میرحسن خان این بار نیز به ایران پناه برد. تشدید تضاد بین طبقات مختلف مردم، سوق دادن جریان از طرف سران شورشی به سود خود و پارهای از مسائل دیگر، سبب شکست این جنبش شد (دائره المعارف آذربایجان شوروی، جلد نهم، ص۱۳۵)
در ۱۲۵۳ ه.ق /۱۸۳۷ م. منطقه تالش تحت عنوان «قضای لنکران»، در ایالت شیروان بخشی از امپراتوری روسیه بود (نقشههای تاریخی آذربایجان ). قضای لنکران در سالهی ۱۹۱۷تا ۱۹۱۸ نیز پا بر جا بود. در دوره جمهوری خلق آذربایجان (حکومت مساواتها) نیز تالش همچنان قضا ی لنکران نامیده میشد. تا پیش ازجنگ جهانی دوم، تالش به شش ناحیه اداری به نامهای آستاراخان بازار، ماساللی، یاردیملی، لریک، لنکران و آستارا، تقسیم میشد. بعد از جنگ جهانی دوم، تالش از پنج ناحیه اداری آستارا خان بازار، ماساللی، یاردیملی، لریک، لنکران تشکیل میشد (اطلس جغرافیایی آذربایجان شوروی) که این وضعیت تاکنون نیز ادامه دارد.
در اوایل دوره اشغال قفقاز توسط حکومت شوروی، در ادامه روند تاریخی مبارزات مردم منطقه تالش ، جمهوری شوروی مغان (جمهوری شوروی لنکران) تشکیل شد. این جمهور ی از ۲۵ آوریل سال۱۹۱۹(۱۲۹۸ شمسی ) در قضای لنکران تاسیس و تا ۲۷ ژوئن همان سال تداوم داشت. پس از سقوط کمون باکو (۱۹۱۸) هواداران ارتش سفید با حمایت اقشار مختلف روستاهای روسیه، دنیکنها و کمیته ملی روس باکو، در لنکران و مغان «حکومت مغان» را تشکیل دادند. این حکومت برای دنیکها به عنوان پایگاهی برای تشکیل حکومت آیندهی سفیدها، در قفقاز جنوبی بود.
تعدادی از دهقانان و کارگران مغان به رهبری بلشویکها برای تشکیل حکومت شوروی و سرنگونی حکومت مغلان مبارزه میکردند. کمیته باکو و تشکیلات بلشیویکی «عدالت» و «همت» وابسته به کمیته مملکتی قفقاز از حزب کمونیست (بلشویک) روسیه، این جریان را رهبری و به آن کمک میکرد. بنا به توصیهها کمیتهی مملکتی قفقاز، ایستگاه رادیوی مخفی در لنکران تاسیس و تشکیلات حزبی بر پا شده و با ارسال مکرر پول، به این نهادها یاری رسانده میشد.
در صبح روز۲۵ آوریل، شورشی مسلحانه به رهبری بلشویکها ترتیب دادهشد و حکومت مغان سرنگون شده و ادارهی امور به دست کمیته بلشویکی افتاد. در دوم ماه می درگرد همایی سربازان و انقلابیون بلشویک، تصمیم گر فته شد که در مغان «حکومت شوروی» تاسیس شده و با تمام قوا از آن محافظت به عمل آید.
بنابراین، در پانزدهم می، باشرکت۱۰۰۰ نفر از نمایندگان مردم محلی (۶۰۰ نفر آذری، ۳۰۰ نفر روس ۱۰۰ نفر ارمنی) کنگره «شورای نمایندگان کارگران و دهقانان » در شهر لنکران تشکیل شود. در این کنگره مقرر شد که جمهوری شوروی مغان به مرکزیت لنکران تشکیل شود. کنگره نسبت به انتخاب اعضا و ایجاد کمیتهی اجرایی، شورای اقتصاد، کمیسیون فوق العاده، کمیتهی جنگ، شعبات امور خارجه، دادگستری، امور داخله، فرهنگ مردم و دارایی اقدام کرد .
جمهوری شوروی مغان اراضی مالکی را مصادره و آنرا بین دهقانان و زحمتکشان تقسیم کرد؛ کمیتههای دهقانی تاسیس کرد؛ مقدمات نشر پول را فراهم و قوای مسلح تشکیل داد. در این دوره در مغان، مناسبات سیاسی، اجتماعی و ملی مردم بیشتر و سبب گروهبندی مجدد نیرو های طبقاتی شد.
جمهوری شوروی مغان حکومت مساواتها را بر سایر نقاط ایران شمالی حکمفرمایی میکرد به رسمیت نشناخت. جمهوری مغان همانند یک دولت انترناسیونالسیت دهقانی ـ کارگری، بر علیه حاکمیت دنیکنها و سرمایهداران و زمینداران، به شدت مبارزه میکرد. کمیتهی مملکتی قفقاز، تشکیلات باکو و روسیه شوروی، جمهوری شوروی مغان را در مبارزه بر علیه سفیدها، کمکهای شایان توجهی میکردند. کمیته مملکتی قفقاز برای ادامه این مبارزه در مقابل کمیته انقلاب، با در نظر گرفتن شرایط محلی، برای اتحاد دهقانان روس و آذری در اطراف حاکمیت شوروی، آنها را به سوی تشکیل ارتش و دسته پارتیزانی هدایت میکرد.
با رهبری کمونیستها جمهوری شوروی مغان با پشتیبانی کارگران باکو و روسیهی شوروی تقریبا ۴ ماه تمام در مقابل هجوم مخالفان مقاومت کرد. کارگران باکو و روسیه شوروی با ارسال سلاح، مهمات، لوازم جنگی و اعزام کادرها و رهبران حذبی (از جمله آ.ب. یوسفزاده، ب،ج. آقایف، ت. ای. اولیانتسف و ای. او. کولوتیسف) به جمهوری مغان کمک کردند.
مخالفان که در اواسط ژوئن به مبارزان شوروی در لنکران هجوم آورده بودند، شکست خوردند و در این میان کمیسر سیاسی ت.ای. اولیانتسف به هلاکت رسید. در ۱۵ ژوئن مخالفان مجدداً حمله کردند. بلشویکها که در این نبرد مقاومت سختی نشان میدادند، در مقابل حملات کوبنده و برتر تاب مقاومت نیاورده و تعدای از آنان ناگزیر به جزیرهی «ساری» عقب نشینی کرده و تعدای دیگر توسط انگلیسیها و روسهای سفید دستیر و در آشوراده تیر باران شدند. سرانجام حکومت شوروی مغان سرنگون گردید .پس از برقراری حکومت جمهوری شوروی در ایران شمالی در سال ۱۹۲۰ اراضی جمهوری شوروی مغان نیز در ترکیب آن قرار گرفت. (دایره المعارف آذربایجان شوروی، جلد ۷، ص۸۴).
واژه «تالش» بعد از الحاق رسمی خانات تالش به روسیه تزاری بر اساس معاهده گلستان در سال ۱۸۱۳ و لغو خانات تالش در سال ۱۸۲۶ توسط روسیه دیگر به کار برده نشد. پس از فروپاشی اتحاد شوروی در سال۱۹۹۱ و تشکیل دولت باکو، و احیای نامهای جغرافیایی تاریخی و قدیمی (از جمله تغییر مجدد نام کیروف آباد به گنجه)، به جهت حساسیت حکومت باکو نسبت به تالشها که شهروندان ایرانی الاصل بودند و زبان آنها غیر ترکی است، «ناحیه تالش» را که دارای تاریخی کهن و بسیار قدیمیتر از تاریخ ترکان قفقاز جنوبی است، در نظام اداری دولت باکو به نام «ناحیه اقتصای لنکران » مینامند.
پس از فروپاشی شوروی و تشکیل دولت باکو در ۱۳۷۰، و تصویب قانون اساسی در ۱۳۷۴، شناسایی اقلیتهای قومی ساکن در این قانون به طور رسمی و حتی غیررسمی مطرح نشده است. اعلام زبان آذری به عنوان زبان رسمی جمهوری در قانون اساسی جدید و مسکوت گذاشتن اقلیتهای قابل توجهی چون تالشها، تاتها، کردها ،لزگهااز اقوام اصیل ایرانی ساکن درایران شمالی ، در منظقه تالش و اقلیت لزگی ساکن در شمال و شمال غربی ایران شمالی در مرز با داغستان که هر دو مورد پیوستگی قومی با ساکنان آن سوی مرز دارند، سبب اعتراض تالشها و سپس لزگیها شد که در نهایت به خیزش تالشها و لزگیها و اعترض آنها منجر شد و حتی لزگیها از اعزام سرباز به جبهههای قرهباغ سر باز زدند. جنبش تالشها در جنوب شرقی ایران شمالی در آستارا و لنکران خواستار آزادی زبان و فرهنگ تاتی ـ تالشی در قانون اساسی دولت باکو بود. این بحران پس از آغاز مناقشه قره باغ و ضعف حکومت مرکزی در کنترل و اداره امور به وقوع پیوست. در ماه آوریل ۱۹۹۳ علیاکرم همت اوف سرهنگ بازنشسته ارتش و قهرمان ملی ایران شمالی، ضمن اعلام استقلال و تشکیل جمهوری منطقه تالش و مغان، خود را رئیس جمهور تالش اعلام کرد.( با رای مستقیم مردم و تایید مجلس ملی تالش – مغان به ریاست جمهوری برگزیده شد – سایت تالشان )سرانجام با حمله نیروهای حکومت استبدادی باکو ، جمهوری مستقل تالش – مغان سقوط کرد و رهبر آن علی اکرام همت اف زندانی شد و مدت ۱۲ سال در زندان به سر برد. وی پس از رهایی به اروپا رفت و فعالیتهای خود را برای برپایی جمهوری مستقل تالش مغان از سر گرفت .
سلام،
در پاراگراف دوم «ابادی عنبریان» آیا همان روستای «عنبران» در ویلکیج تالشستان است؟ اگر این دو یکی نیستند و اشتباه تایپی رخ نداده، لطفاً در اینباره کمی معلومات بدهید.
با تشکر از زحمات دستاندرکاران سایت
درود
همان عنبران است