کلیدواژه ها: ویلکیج. زمین شناسی, شهرستان نمین, کوههای باغرو, کوههای تالش, محال ویلکیج, ویلکیج جنوبی, ویلکیج شمالی, ویلکیج مرکزی .
زمین شناسی ویلکیج گزارش زمین شناسى ۱:۱۰۰۰۰۰ ورقه ( آستارا)Reviewed by EES on Jul 26Rating) با توجه به قرارگیری منطقه ویلکیج در نقشه ۱:۱۰۰۰۰۰ ورقه آستارا در اینجا به ارائه اطلاعات کلی در خصوص این منطقه می پردازیم. گزارش زیر توسط مهندس على اکبر خدابنده و مهندس غلامعلى سلطانى از کارشناسان سازمان زمین شناسی کشور(منطقه شمالغرب) در بهمن ماه سال ۱۳۸۷ تهیه گردیده است.
زمینشناسى ساختمانى
ورقه آستارا از نظر ساختمانى به دو بخش رشته کوه تالش و حوضه فرورفته دریاى خزر تقسیم مىگردد.
الف: رشته کوه بالا آمده تالش:
این رشته کوه با روند شمالى- جنوبى (N-S) اساساً از یک تاقدیس تشکیل یافته که داراى محورى شمالى- جنوبى بوده دامنه شرقى داراى شیب تند و دامنه باخترى شیب نسبتاً ملایمى دارد. مرز این رشته کوه با حوضه فرورفته دریاى خزر احتمالاً گسله است (گسله آستارا)
رشته کوه تالش دزیر تقسیمات اصلى تکتونکى به دو بخش عمده تقسیم گردیده است. زون شرقى و زون غربی. شاید بتوان گسله نور را تقریباً حد مرز این دو زون تصور نمود طوریکه نهشتههاى بخش شرقى گسل عمدتاً از ستبراى بسیار زیاد رسوبات آوارى همراه با فعالیتهاى آتشفشانى مربوط به زمان کرتاسه پایانى و پالئوسن تشکیل گردیده و تاقدیسها و ناودیسهایى را با راستاى شمالى- جنوبى ایجاد کردهاند که در هسته آن در ناحیه خطبه سرا مجموعه دگرگونى برونزد پیدا کردهاند. این چینها همسو با گسلههاى اصلى منطقه مىباشند.
در صورتیکه نهشتههاى بخش غربى گسل نور شامل توالى عظیمى از سنگهاى آتشفشانى ائوسن مىباشد که اغلب با شیبى بسیار کم و نزدیک به افق بطور دگرشیب روى رسوبات کهنتر قرار گرفتهاند. گسلهاى متعدد و فراوانى در ورقه آستارا وجود دارد که اغلب به سبب عملکردشان از اهمیت ویژهاى برخوردار است. اهم آنها بشرح زیر مىباشد.
گسل آستارا
این گسل با روند تقریباً شمالى- جنوبى احتمالاً سبب پائین افتادن حوضه فروافتاده دریاى خزر نسبت به سلسله جبال تالش گردیده است. خط گسله اغلب توسط رسوبات دشت کرانه خزر پوشیده شده ولى در برخى نقاط آثار آن که به صورت زون خرد شده مىباشد بر روى سنگهاى آذرآوارى پالئوسن در حاشیه دریا دیده مىشود. اختلاف ارتفاع و بریدگىهاى تند و مستقیمى که در دامنه شرقى کوههاى تالش دیده مىشود ممکن است نتیجه عملکرد این گسل باشد. با توجه به وجود پى سنگ دگرگونى نهشتههاى غربى گسل به نظر مىرسد که گسل آستارا یک گسل پى سنگى کهن است که از پالئوژن کارى شده است. ادامه این گسل از شمال در خاک شوروى و از جنوب در چهار گوشه بندرانزلى کشیده مىشود. این گسل در نقشههاى مغناطیسى هوایى توسط بخش ژئوفیزیک سازمان زمینشناسى تایید شده است.
بنا به نوشته نبوى و بربریان گسل آستارا معکوس و فعال است و نهشتههاى مزوزوئیک را پهلوى رسوبات کواترنر قرار داده است. زلزله مورخه ۱۷/۱۰/۷۰ منطقه که باعث وارد آمدن خسارات زیادى به روستائیان منطقه شد به آخرین حرکات بخش شمالى این گسل مرتبط مىدانند.
گسل نور
این گسل از گسلههاى مهم و اصلى منطقه مىباشد که یک گسل راست گرد لغزشى است و با روندى شمالشرق- جنوبغرب (SW-NE) داراى شیبى ۷۵ الى ۸۵ به سمت جنوبشرق است این گسل از کناره خاورى دریاچه نور گذشته و به طرف جنوب ادامه مىیابد. دریاچه نور هم به احتمال در اثر فروافتادگى بخش باخترى این گسل بر روى ولکانیکهاى مگاپورفیر آندزیتى ائوسن ایجاد شده است که احتمالاً تشکیل آن وابسته به جنبشهاى تکتونیکى پس از آلپینپسین باشد.
این گسل یک زون خرد شده بسیار وسیعى را باعث شده و گسلهاى فرعى منشعب از آن در جهات مختلف به وفور دیده مىشود ولى ادامه این گسل و در بخش شمالى توسط پوشش جنگلى پوشیده گردیده و به خوبى آشکار نیست. بنظر مىرسد که این گسل به احتمال نشان دهنده مرز منطقه بالا آمده تالش و زون ولکانیکى ائوسن بوده باشد.
گسل هیر (گسل شرق اردبیل)
این گسل با روند شمالشرق- جنوبغرب حداقل به طول ۱۸ کیلومتر در منطقه به موازى گسل هروآباد و نور کشیده شده، در نقشه زمینشناسى اردبیل به مقیاس ۰۰۰/۱۰۰ :۱ ادامه گسل شرق اردبیل بوده که در نهایت به گسل ماسوله مىپیوندد.
در نتیجه عملکرد این گسل ولکانیکهاى بخش غربى گسل پائین افتاده است و نیز تشکیل برشهاى گسلى و زون آلتراسیون در سطح وسیعى در امتداد این گسل از علائم دیگر این گسل به شمار مىرود. احتمالاً این گسل در بوجود آمدن دشت اردبیل تاثیر داشته است.
گسل دویل (گسل دامه غربى طالش)
این گسل به موازات گسل هیرونور در همان راستاى SW-NE کشیده شده که ادامه گسل دامنه غربى تالش در نقشه ۰۰۰/۱۰۰ :۱ اردبیل مىباشد هر چند که ادامه این گسل به سمت شمالشرق بیش از ۶ کیلومتر نمایان نیست. قرار گرفتن گدازههاى مگاپورفیر آندزیتى در کنار رسوبات کواترنر، تغییر شیب ناگهانى گدازههاى مگاپورفیر تشکیل یک زون آلتره و خرد شده در مسیر گسل از علائم این گسل مىباشد شیب آن به سمت جنوبشرق بوده و احتمالاً این گسل و گسل هیر (گسل شرق اردبیل) تاثیر به سزایى در بوجود آمدن دشت اردبیل داشتهاند.
در سلسله جبال تالش علاوه از گسلههاى اصلى یاد شده و گسلههاى فرعى منشعب از آنها گسلههاى زیادى وجود دارد که اکثراً از دو سیستم NW-SE,SW-NE پیروى مىکنند.
و بخشى نیز در جهات مختلف دیده مىشوند که اکثراً آنها خصوصاً در قسمت جنوبشرقى منطقه مشخص گردیدهاند.
ب: حوضه فرورفته دریاى خزر
دریاى خزر یا کاسپین بزرگترین دریاچه دنیا به طول و عرض ۲۰۴*۱۲۰۴ کیلومتر و مساحت آن حدود ۴۳۶۰۰۰ کیلومتر مربع با پیرامونى حدود ۷۰۰۰ کیلومتر مىباشد که حدود ۱۰۰۰ کیلومتر از کرانه آن در خاک ایران و بقیه در خاک جمهورىهاى شوروى سابق قرار دارد.
بخش بسیار کوچکى از آن در ورقه آستارا قرار گرفته که حدود ۴/۱ سطح ورقه را در برگرفته است. دریاى خزر یک حوضه رسوبى درون قارهاى است که از جنوب به رشته کوههاى البرز و از مشرق به رشته کوههاى کپ داغ و از مغرب به کوههاى تالش محدود مىگردد. بیشترین عمق آن در بخش جنوبى بوده که حدود ۱۰۰۰ متر مىباشد.
حوضه کنونى دریاى خزر را به سه بخش شمالى- میانى- جنوبى تقسیم مىکنند که با گسلههاى پى سنگ بزرگى از همدیگر جدا مىگردند که تنها بخش جنوبى ان در ایران واقع است. بخش شمالى آن داراى پى سنگ نیمه اقیانوسى و بخش مرکزى آن داراى پى سنگ قارهاى و بخش جنوبى آن داراى پى سنگ بازالتى است و فرورفتگى این حوضه به احتمال از اوایل دوران سوم آغاز و در نئوژن و پلیستوسن به اوج خود رسیده است.
بررسیهاى لرزهنگارى نشان مىدهد که بخش جنوبى آن فاقد لایه گرانیتى است و از دو بخش رسوبى به عمق ۱۵ الى ۲۵ کیلومتر که مستقیماً بر روى سنگهاى بازالتى به ضخامت ۶ الى ۷ کیلومتر قرار گرفتهاند. بخش رسوبى در ۸ الى ۱۲ کیلومترى یک مرز گسستگى نشان مىدهد که رسوبات زیرین وابسته به مزوزوئیک و پالئوژن و رسوبات بالا وابسته به نئوژن و کواترنر هستند. قسمت اعظم رسوبات گودال خزر جنوب طى پلیوسن- کواترنر تهنشین شده است. در مورد سن پوسته اقیانوسى خزر نظریههاى گوناگونى وجود دارد که سن آنرا قبل از لیاس تا ائوسن مربوط مىدانند.
بنا به نظریه اشتوکلین و لاپارنت (۱۹۶۴) دریاى خزر بازمانده یک اقیانوس کهن (پالئوتتیس) در میان دو خشکى اوراسیا و گندوانا مىباشد و حوضه جنوبى دریاى خزر یک فروافتادگى فشارى نئوژن- کواترنرى است که بر روى یک حوضه کنارهاى قرار داشته و با گسلههاى پى سنگى (گسل آستارا و گسل شمال البرز) محاط مىشود و همزمان با فرونشست این حوضه گسلههاى یاد شده باعث بالا آمدن نوارهاى چین خورده البرز و تالش شدهاند. داراى پى سنگ اقیانوسى تغییر شکل یافته بوده ونیروهاى فشارى تشکیلدهنده آن در اثر جنبش برگههاى عربستان، اورازیا به سوى یکدیگر پدید آمده است.
(بنا به نظریه افتخارنژاد ۱۹۶۰) فرورفتگى دریاى خزر با پوسته اقیانوسى در اوایل مزوزئیک بوجود امده و افزون بر کناره جنوبى و شرقى خود، بخش شمالى خاورى آذربایجان ایران و جنوب قفقاز را نیز دربر گرفته است. مجموعه افیولیتى و سنگهاى دگرگونى همراه در مناطق مختلف منطقه در حاشیه دریا هم در پیوند بوده و دنباله و بازماندههائى از پوسته اقیانوسى خزر را نشان مىدهند.
تاریخ تکامل زمینشناسى منطقه
کهنترین برونزدهاى منطقه شامل مجموعه درهمى از سنگهاى دگرگونى کلریت- موسکویت- سریسیت شیست- متاولکانیک و مرمر مىباشد که در هسته یک تاقدیس در جنوب ورقه مشاهده مىگردد که سن دقیق آنها به خوبى معلوم نیست. در نواحى دیگر همراه این سنگها مجموعه افیولیتى وجود دارد که آنها را بازماندههایى از پوسته اقیانوسى خزر معرفى مىکنند. این مجموعه توسط نهشتههاى رسوبى- آتشفشانى کرتاسه بالا- پالئوسن بطور ناهمساز پوشیده مىگردند فاز کوهزایى لارامید تنها فاز مشخصه در منطقه مىباشد که دگرشیبى آشکارى را در قاعده سنگهاى ترسیرى ایجاد نموده است و سنگآهکهاى نوم ولیتدار ائوسن زیرین بطور دگرشیب بر روى نهشتههاى کرتاسه بالا قرار گرفتهاند. نیروهایى که باعث بوجود آمدن این رخداد گردیده اکثراً از نوع فشارى بوده که پىآمد آنها یک فاز انبساطى مىباشد که سبب ایجاد شکافهایى در پوسته زمین شده و موجب بیرون آمدن حجم زیادى از گدازه گردیده است که آلکالن بودن ترکیب غالب گدازهها دلیلى بر این مدعا مىباشد.
سنگهاى ولکانیکى ائوسن (پالئوژن) در سطح بسیار وسیعى با توجه به خصوصیات ژئوشیمیایى (اساساً سرى آلکالن) در اثر فازهاى انبساطى پس از کوهزایى لارامین بوجود آمدهاند که با شیب نسبتاً کمى حدود ۱۰ سطح بسیار وسیعى از ورقه را پوشانده است.
فاز پیرنئن از آلپین میانى مجموعه سنگهاى ائوسن را از محیط بیرون برده و تا حدودى چین داده است. بر اثر این فاز بخشى از پوسته قارهاى ذوب شده و تودههاى نفوذى گرانیتى بوجود آمدهاند. نشانههایى از این فعالیت ماگمایى پس از ائوسن، توده گرانیتى هر چند کوچک در کوه خطبه سرا واقع در جنوب منطقه مىباشد. این توده در محدوده مورد مطالعه گستره زیادى ندارد و به نقشه مجاور (بندرانزلى) کشیده مىشود که با دیگر تودههاى نفوذى پس از ائوسن در منطقه قابل مقایسه مىباشد.
برونزدى از سنگهاى نئوژن در منطققه دیده نمىشود و احتمال دارد این منطقه در این زمان خارج از آب بوده باشد وسطح فوقانى ولکانیکهاى ائوسن توسط رسوبات دشت اردبیل پوشیده مىگردد.
زمینشناسى اقتصادى
آنچه که در بررسىهاى روى زمین از نظر زمینشناسى اقتصادى حاصل شد این ورقه از نظر توان معدنى از اهمیت و اعتبار چندان زیادى برخوردار نیست و یا شاید بعلت پوشیده بودن بخش اعظم منطقه از جنگل از دید پنهان مانده باشد ولى بطور کلى اثرات و نشانههاى بعضى از کانیها در این ورقه بشرح زیر مىباشد
کانیهاى فلزى
مس:
اثراتى از کانىسازى مس (مالاکیت و آزویت) در چند نقطه از جمله در منطقه کومرى در داخل ولکانیکهاى پورفیر آندزیتى ائوسن و نیز برشها دیده مىشود و بنظر مىرسد که در حد آغشتگى بوده و احتمالاً ارزش اقتصادى ندارند.
کانیهاى غیر فلزى
رس:
گدازههاى مگاپورفیر و نیز برشهاى ولکانیکى ائوسن در دامنه غربى رشته کوه تالش در سطح وسیعى تجزیه شده و به کانىهاى رسى تبدیل گشتهاند در تجزیهاى که از این رسها به عمل آمد داراى کانیهاى عمده کوارتز، فلدسپات و مونت موریلونیت مىباشند که ممکن است این رسها در مصارف گوناگون مصرف گردند.
سنگ گرانیت:
توده گرانیتى موجود در جنوب منطقه که بخش اعظم آن ورقه انزلى قرار دارد بعلت داشتن کانىهاى اورتوز به رنگ صورتى زیبایى مىگراید که هماکنون بعنوان سنگ تزئینى و نما مورد بهرهبردارى قرار مىگیرند.
صدفهاى حاشیه دریا
این صدفها به همراه ماسههاى ساحلى در کرانه دریا سطح وسیعى گسترش دارند که هم اکنون براى تهیه دان مرغ و مصارف دیگر مورد بهرهبردارى قرار مىگیرند.
منبع : http://www.wilkij.ir/?p=560